تصور کنید که قرار است برای چند روزی به تنهایی و به دور از بقیه مردم و دوستان خود و در محیطی ایزوله زندگی کنید. ممکن است در این محیط امکانات رفاهی و تفریحی فراوانی نیز برای شما فراهم شده باشد. یک خانه بزرگ و مجلل که در آن به کتابهای گوناگون، سریالها و فیلمهای فراوان و هیجان انگیز، کنسولهای بازی مختلف در کنار آخرین نسخه از بازیهای روز و... دسترسی دارید! شاید در نگاه اول زندگی در چنین مکانی (حتی در صورتی که تنها باشیم) جذاب به نظر برسد.
اما خواه و ناخواه پس از گذشت چند روزی، احساس نیازی در شما پدیدار خواهد شد که هیچکدام از این سرگرمیها قادر به رفع کردن آن نخواهند بود. این احساس چیزی نیست به جز نیاز به برقراری ارتباط با دیگران. انسانها از اولین روزهای آفرینش به دنبال راههایی برای برقراری ارتباط با یکدیگر بودند. این مسئله با آغاز تکلم و ایجاد زبان و خط به مرحله جدیدی از روند تکامل خود رسید. با پراکندگی انسانها در نقاط مختلف این کره خاکی برقراری ارتباط از راه دور با مشکلات متعددی همراه شد، تا این که بالاخره پیشرفتهای فناوری راه حل مناسبی برای حل این مشکل به وجود آورد و با پیشرفت سیر تکامل فناوری و ارتباطات، شبکههای اجتماعی کم کم راه خود را به زندگی مردم باز کردند.
امروزه شبکههای اجتماعی خواسته و ناخواسته به جزء تفکیک ناپذیری از زندگی همه ما تبدیل شدهاند. به طوری که مقاومت در برابر استفاده از آنها به نوعی خودزنی شباهت دارد! شبکههای اجتماعی مرزهای زمانی و جغرافیایی را از میان برداشتهاند و ارتباطات را بینهایت آسانتر ساختهاند. به طوری که در برخی از کشورها نظیر کانادا، دولت اطلاعرسانیهای شخصی افراد را از طریق فیسبوک به اطلاع شهروندانش میرساند. همچنین اطلاعرسانی وسیع و سریع به واسطه این شبکهها،تاثیرات سیاسی،اجتماعی زیادی را در نقاط مختلف جهان داشته است. اما با گذشت چندین سال از حضور پر رنگ این فناوری، اکنون چنین به نظر میرسد که مضرات ناشی از استفاده ناصحیح از این شبکهها در حال پیشی گرفتن از مزایای آن هستند! با وجود افزایش قلمرو ارتباطات و آشنایی با افراد جدید، برخی از کاربران این شبکهها روزبهروز خود را تنهاتر از گذشته مییابند و از لحاظ روانی افسردهتر میشوند.